منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شعرواره‌های مسعود نصرتی (نوین)

منشور نفس

شاگردم و استاد تویی،‌ نکته بیاموز!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

به اخم ده پیاله را که جان دهم به پای تو
کمان که شد کشیده تر، خدنگ او کشنده تر


مسعود نصرتی (نوین)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۰
مسعود نصرتی (نوین)

آه سردی مانده در یک حسرت طولانی ام
ناامید از آشنایان، برده ای کنعانی ام

کاروان هر جا رسد قصد فروشم می کند
من چه کردم کاین چنین مستوجب حیرانی ام!؟

هر که را دیدم به فکر سرنوشت خویش بود
من در این غربتکده آماج صد ویرانی ام

عشق را باید که در باور بگنجانم ولی
یادگار زخم های کهنه ی پنهانی ام

زخم هایی کز نگاهی بی وفا آمد پدید
تا ابد خون می چکاند از دل بارانی ام

عاشقی را خط زنید از دفتر اشعار من
من دگر یک درددل از سینه ای توفانی ام

مسعود نصرتی (نوین)

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۳
مسعود نصرتی (نوین)